قصههای اخوان الصفا
1. «قصهی مناظرهی انسان، حیوان و جن»، خلاصه داستان: گروهی از حیوانات، از ستم نوع بشر، به نزد پادشاه جنیان که به مردان شاه معروف بود شکایت میبرند و دادخواهی میکنند. پادشاه جنیان با قضات، فقها، حکما و مشاوران خود جلسه شور و مشورت تشکیل میدهد تا راهکاری برای نجات حیوانات دربند آدمیزاد بیابند... حیوانات متظلم برای پاسخ به ادعاهای آدمیان که خود را ارباب و سرور و سایر موجودات را برده و زیردست خود میدانستند، فرستادگانی به دربار پادشاهان انواع گوناگون جانوران گسیل داشتند و از آنان درخواست اعزام نماینده برای مناظره با انسانها کردند. مناظره میان نمایندگان انسانها و نمایندگان حیوانات که البته جنیان هم از آنان حمایت میکردند، چهار روز به طول میانجامد و با پیروزی انسانها پایان مییابد.
جدول (1)
عملکردها، شخصیتها و انواع آنها در قصه مناظره انسان، حیوان و جن
شخصیت ها |
عملکردها |
نوع شخصیت ها |
1. شخصیتهای انسانی: 12 شخصیت شامل: |
ستم و استثمار حیوانات، ادعای برتری مطلق انسان بر سایر موجودات |
ستمگر |
2. شخصیتهای حیوانات و حشرات متظلم قاطر، الاغ، گاو، میش، فیل، اسب، خرگوش، خوک |
تظلم نزد پادشاه جنیان و درخواست کمک |
قربانی |
3. شخصیتهای جنیان |
کمک به حیوانات برای دفاع از حقوقشان و پاسخ به ادعاهای آدمیان |
یاری دهنده |
4. قاطر، زنبور (پادشاه حشرات)، بلبل، شغال (کلیله)، شیر، ببر، پلنگ، گرگ، روباه، میمون، گربه، سگ، کفتار، موش، شغال، شاه مرغ (پادشاه پرندگان شکاری)، باز، طوطی، جغد، تنین (پادشاه آبزیان) کرگدن، نهنگ، دلفین، لاکپشت، خرچنگ، تمساح، قورباغه، ثعبان (پادشاه زهرداران)، افعی، مار، جیرجیرک، مورچه |
دفاع از حقوق حیوانات، پاسخ به ادعاهای آدمیان |
یاری دهنده |
نوع شخصیتها و عملکرد آنان در این قصه طولانی، با سایر قصههایی که از ادبیات کهن عربی به جای مانده متفاوت است و در واقع میتوان این قصه را نمونهای منحصر به فرد در میراث داستانی عربی به شمار آورد. در این قصه، حیوانات و جنیان در یکسو و انسانها در طرف دیگر قرار دارند یا به عبارت دیگر در برابر هم صفآرایی کردهاند؛ انسانها میکوشند برتری و سروری خود را اثبات کنند و حیوانات و جنیان با مطرح کردن معایب آدمیان در قالب انتقادهای شدید و گزنده، تلاش میکنند معایب انسانها را به آنان یادآوری کنند. عملکرد انسانها در صفات منفی اخلاقی خلاصه میشود: ظلم، خودخواهی، خودپرستی، دنیاطلبی، غفلت از خدا و روز جزا، بیاهمیت دانستن تعالیم انبیای الهی و صفاتی از این دست. البته این اعمال به کل انسانها نسبت داده میشود و علاوه بر اینها، هر کدام از ملیتها یا اقوامی که 12 شخصیت انسانی اصلی در قصه، نمایندهی آنها هستند نیز دارای عملکردهای منفی مربوط به خود هستند که البته پرداختن به آنها در این مجال ممکن نیست.
در مقابل، جنیان و حیوانات قرار دارند که دارای عملکردها و صفات مثبت و پسندیده هستند،مانند ایمان و توکل به خدا، قناعت به روزی مقسوم، پیروی از اصول اخلاقی و... جالب اینجاست که در این قصه، حتی حیوانات وحشی و درنده نیز به چنین صفات پسندیدهای مزین و دارای عملکردهای مثبت و مبتنی بر اصول اخلاقی هستند و به هنگام فریادخواهی حیوانات تحت ستم انسان، بیدرنگ به یاری آنها میشتابند تا از ظلم انسان رهایشان سازند. البته برخی حیوانات که همراه و مأنوس انسان هستند مانند سگ، گربه و اسب به عنوان شخصیتهای مفتخوار، راحتطلب و خائن نسبت به سایر حیوانات مطرح میشوند. حیواناتی که انسانها به روشهای مختلف از آنها بهره میبرند که عمدتاً از چهارپایان و احشام هستند، در جایگاه قربانی و ستمدیده قرار دارند.
در کنار حیوانات، پادشاه جنیان به همراه سپاهیان، قضات، فقهاء، حکما و فلاسفهی جن قرار دارند که آنان نیز دارای صفات و عملکردهای مثبت و خداپسندانه هستند و سخت در تلاشند تا به هر طریق ممکن به حیوانات مظلوم، یاری رسانند و آنان را از قید بردگی انسان نجات دهند.
نوع عملکردهایی که به شخصیتهای این قصه نسبت داده شده کاملاً براساس مبانی فکری و اعتقادی اخوانالصفا و در راستای انتشار و ترویج آن قرار دارد که بررسی ابعاد گوناگون فلسفی، دینی و عرفانی آن به مجال و فرصتی جداگانه نیاز دارد.
2. «قصه روباهها و گرگ»: گروهی از روباهها در طلب صید میگشتند تا به لاشه شتری رسیدند. از طرفی خوشحال شدند و از طرفی ترسیدند که قدرتمندانشان بر ضعفا در تقسیم روزی ستم کنند، در نتیجه در طلب داوری برآمدند تا میانشان به عدالت حکم کنند. بالأخره تصمیم گرفتند گرگی را میان خود به عنوان داور تعیین کنند. او در آغاز، سهم روزانه روباهها را به عدالت میانشان تقسیم کرد، اما بعد با خود اندیشید چرا بقیه گوشت شتر را برای خود و خانوادهاش برندارد؟ پس تصمیم گرفت دیگر چیزی به روباهها ندهد. هنگامی که روباهها بر طبق عادت برای گرفتن روزی به نزد او آمدند ادعا کرد دیگر گوشتی باقی نمانده. اصرار روباههای گرسنه سودی نبخشید و گرگ با خشونت روباهها را طرد کرد. روباهها ناگزیر شکایت نزد شیر بردند و او را فرمانروای خویش ساختند. شیر نیز خشمناک به حمایت از روباهها پرداخت و به گرگ حملهور شد و او را هلاک گردانید. (1)
3. «قصه کبوترها و کلاغ»: گروهی از کبوتران در طلب غذا پرواز میکردند، زاغی نیز با آنان همراه شد. کبوترها بر سر محل فرود با یکدیگر اختلاف کردند و کارشان به زد و خورد کشید. سرانجام در مکانی که صیاد دامی چیده بود فرود آمدند و همگی از جمله آن کلاغ، گرفتار صیاد و هلاک شدند. (2)
4. «قصه آدمها و جزیره میمونها»: گروهی از آدمیان در جزیرهای سرسبز و خرم در نهایت شادی، صلح و سعادت میزیستند، تا اینکه طوفان کشتی عدهای از ایشان را به جزیرهای دیگر برد. در آنجا رحل اقامت افکنده، موطن اصلی خود را از یاد میبرند و با میمونها – که ساکنان آن جزیره بودند – وصلت میکنند. به تدریج حرص و طمع بر ایشان چیره شده با یکدیگر بر سر امور دنیوی به ستیز و نزاع میپردازند. گروهی از ایشان برای وطن مألوف اظهار دلتنگی میکنند، غافل از اینکه هر روز پرندهای عظیم یکی از ایشان را میرباید و به همان موطن اصلی بازمیگرداند و آنان بیخبر از حقیقت بر فقدان او سوگواری میکنند. (3)
جدول (2)
عملکردها، شخصیتها و انواع آنها در سایر قصههای اخوانالصفا
داستان |
شخصیت ها |
عملکردها |
نوع شخصیت |
2 |
گروه روباه ها |
کمک خواستن از گرگ |
یاری گیرنده |
گرگ |
پذیرفتن کمک به روباه ها |
یاری دهنده |
|
شیر |
کشتن گرگ |
یاری دهنده |
|
3 |
گروه کبوترها |
گرفتار شدن در دام صیاد |
قربانی |
زاغ |
گرفتار شدن در دام صیاد |
قربانی |
|
صیاد |
تله گذاشتن و شکار |
ستمگر |
|
4 |
گروه آدمیان |
وصلت با میمون ها |
یاری گیرنده |
گروه میمون ها |
دوستی و محبت به آدمیان |
یاری دهنده |
|
پرنده غولپیکر |
بازگرداندن آدمیان به موطن اصلی |
یاری دهنده |
|
آدمیان ربوده شده |
بازگشت به موطن اصلی |
نجات یافته |
در این قصهها نیز محور ستمگر / قربانی و یاری دهنده / یاری گیرنده دو محور اصلی عمل داستانی به شمار میروند. از جمله نکات قابل توجه این است گاهی شخصیتی را در حوزه کنشی میبینیم که معمولاً در آن جایگاه قرار ندارد؛ همانگونه که در داستان 4-4-2 روباه که در اغلب قصهها در زمره شخصیتهای ستمگر طبقهبندی میشود، یاری گیرنده و قربانی است و شیر، یاری دهنده و گاه شخصیتی که به ظاهر ستمگر به نظر میرسد در واقع یاری دهنده است؛ همانگونه که در قصه 4-4-4 پرنده عظیمالجثه – که استعارهای است از فرشته مرگ – با ربودن انسانها ظاهراً به آنها ستم میکند، اما در حقیقت آنان را از وضعیت اسفباری که به آن دچار هستند نجات میدهد و به موطن اصلی بازمیگرداند و در جایگاه یاری دهنده قرار میگیرد.
پینوشتها:
1. المقفع، کلیلة و دمنة، ج 3، ص 170 و 171.
2. همان، ص 169.
3. همان، ج 4، ص 37-40.
ناظمیان، هومن؛ (1393)، از ساختارگرایی تا قصه: داستان ادبیات کهن عربی از زبان حیوانات با رویکرد ساختارگرایی، تهران: امیرکبیر، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}